کوروش جانکوروش جان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

دفتر ثبت خاطرات کودک ما

دس دسی

دیروز وقتی سر صندلی غذات نشسته بودی و داشتی غذا میخوردی یهو شروع کردی به دست زدن. یه دست خیلی عالی. هم من خیلی ذوقم شد و هم خودت. از این کارت کلی کیف کرده بودی و تکرار میکردی. بعد هم از اون وقت تا شب هر چی صدای آهنگ میومد یا نی نای نای میکردی یا دس دسی. خیلی کارات قشنگ شدن خوشگل مامان. عاشقتم   ...
1 ارديبهشت 1395

اولین دندون

پسر گلم دو شب پیش، درست در سن 10 ماه و 4 روزگی شما، وقتی داشتم بهت غذا میدادم، انگشتمو توی دهنت کردم و متوجه یه چیز تیز روی لثت شدم. با خوشحالی جیغ زدم دندونش درومد و همون وقت زنگ زدم به بابا رضا گفتم. بعد هم با خوشحالی همون شب رفتیم برات لوازم جشن دندونی را خریدیم و دیشب با یه کیک و کادو خونه بابا علی برات جشن گرفتیم. کادو دندونیت هم یه ماشین بزرگ بود که میتونی توش بشینی و این طرف و اونطرف بشی. راستی برات کارت دعوتم درست کردیم و فرستادیم برای مهمونامون. اینجا واست عکس کارت دعوتت را گذاشتم. دندون نوت مبارک. همه ما تو را خیلی دوست داریم. ...
20 فروردين 1395

آغاز سال نو....

کورش عزیزم درسته که شما با اومدنت در فصل بهار، هم بهار را به خانواده ما اوردی و هم فصل بهار را تجربه کردی. و این هم کاملا صحیحه که هر روز از فصل تابستان و پاییز و زمستان برای من و بابا رضا در کنار شما حکم بهار را داشت. اما امسال اولین سالیه که با نو شدن سال و آغاز فصل بهار، تو را در کنار خودمون داریم و به صورت سه نفره جشن سال نو را گرفتیم. خدا را شاکریم که با هدیه کردن این فرشته کوچولو به ما، باعث دلگرمی و شادی هر چه بیشتر ما در زندگی شده و از خداوند منان در همین آغاز سال سلامتی و موفقیت روز افزونت را در همه مراحل زندگی خواستاریم. راستی دوست دارم بهت بگم که شما اولین نوروز زندگیتو در جوار امام رضا تجریه کردی که ما این را به فال ن...
3 فروردين 1395

چهار دست و پا

عزیز دلم شما در همین روز و در همین ساعت، یعنی صبح روزی که 9 ماه را به پایان رسوندی و وارد 10 ماهگی شدی، شروع کردی به چهار دست و پا راه رفتن. هوراااااااااااااااااااا ...
14 اسفند 1394

کارهای دیگر

کورش عزیزم کارهای شما به همینا ختم نمیشه. شما سینه خیز میری زیر صندلیای آشپزخونه و صندلیهای آشپزخونه را اینطرف و اونطرف میکنی. سینه خیز میری کشوی میز تلویزیون بابا علی را میکشی بیرون و میشینی با وسایل توش بازی میکنی. دستتو میگیری به تخت پارکت پا میشی توش وایمیسی. دستگاههای صوتی و تصویری را از تو جاش میکشی بیرون. و با دوتا دست کوچولوت لیوان آبو میگیری دستت و میخوری. هرچند که بعضی وقتا خستمون میکنی، ولی این حس کنجکاویته و همیشه از کارات لذت میبریم و سعی میکنیم هیچکدومو از ذهنمون پاک نکنیم. و همیشه با شاد بودنت شاد باشیم. امضا... مامان     ...
28 بهمن 1394

نی نای نای

بعد از مامان و بابا و دد و بورررررررررررررر(البته بوری که لبات بلرزه. با بورررررر قبلی فرق میکنه) نوبتیم باشه نوبت نی نای نایه. حالا دیگه وقتی بهت میگیم نی نای نای دستتو  میاری بالا و شروع میکنی به یه دستی رقصیدن. کارات خیلی قشنگ شدن. با یه خندت و با یه شیرین کاریت خستگی را از تنمون بیرون میکنی ...
28 بهمن 1394

سینه خیز

پسر قشنگم دیروز وقتی داشتم با عمه ریحانه صحبت میکردم، یهو دیدم از تو اتاق داره صدای قاشق چنگال میاد!!! اومدم دیدم شما از اون سر اتاق اومدی این طرف و داری با قاشق چنگالای توی بشقاب بازی می کنی. البته از دو سه روز قبل سینه خیز میرفتی ولی در حد 10 یا 15 سانت. بیشتر نبود. موضوع را شب برای بابا رضا تعریف کردم. خیلی اونم هیجان داشت ببینه چطور سینه خیز میری. تا اینکه... سر سفره شام برای اینکه خودتو به لیمو ترشا برسونی از کنار اسباب بازیات سینه خیز اومدی بطرف سفره غذا. و این لحظه قشنگ را برای ما در آستانه 8 ماهگیت رقم زدی ...
12 بهمن 1394

مااااااااماااااااااااااان

کورش عزیزم دیروز وقتی داشتی گریه میکردی یه دفعه وسط گریه هات گفتی مااااااامااااااااااااااااان.... اولش باورم نشد. گفتم شاید اشتباه شنیدم. اما دوباره شب وقتی داشتی گریه میکردی و میخواستی بیای بغل مامانی همینطوری مامان را تکرار کردی. دیگه باورم شد. فهمیدم گوشام بهم دروغ نمیگن. اونجا بود که از خوشحالی میخواستم پرواز کنم. لحظه های قشنگی را داری برای ما رقم میزنی گلم. یادت نره ما همه شما را خیلی دوست داریم ...
2 بهمن 1394

نشستن

کورش عزیزم شما امروز یعنی دقیقا در سن 7 ماهگی موفق شدی بشینی. هر چند هنوز وقتی یه کم میشینی خسته میشی. و حتما باید یکی از ما مواظبت باشیم که زمین نخوری. البته بخوام برات دقیق تر بگم حدود 3 یا 4 روزه که میتونی بشینی ولی امروز در مقابل اون استقامت بیشتری را نشون دادی. باز هم ما این موفقیت بزرگ را بهت تبریک میگیم و از خدای بزرگ میخوایم که روز به روز پله های ترقی را طی کنی. ...
14 دی 1394