مااااااااماااااااااااااان
کورش عزیزم
دیروز وقتی داشتی گریه میکردی یه دفعه وسط گریه هات گفتی مااااااامااااااااااااااااان....
اولش باورم نشد. گفتم شاید اشتباه شنیدم. اما دوباره شب وقتی داشتی گریه میکردی و میخواستی بیای بغل مامانی همینطوری مامان را تکرار کردی.
دیگه باورم شد. فهمیدم گوشام بهم دروغ نمیگن.
اونجا بود که از خوشحالی میخواستم پرواز کنم.
لحظه های قشنگی را داری برای ما رقم میزنی گلم.
یادت نره ما همه شما را خیلی دوست داریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی