بهار 96 مبارک
خوب خوب خوب.....
سال هم نو شد و همه چی به خوبی و خوشی به پایان رسید.
امسال دومین نوروز و شاید بهتره بگم سومین نوروزی بود که ما 3 نفره جشن میگرفتیم.
هر چند امسال شروع سال خوبی برات نبود و با تب سال جدید را آغاز کردی. اما دو سه روز بعد خوب خوب بودی و همکاری لازم را در دید و بازدید با ما داشتی.
عید امسال ما میزبان باباجان و مامان شهناز و دایی ها و خاله شادی بودیم و تقریبا تمام عیدو کم و بیش با هم بودیمم.
شما هم که حسابی با بچه ها بخصوص امیرعلی بازی کردی.
از جمله اتفاقات و شاید بهتره بگم دسته گلهایی که تو عید توسط شما به آب داده شد، روزهای آخر عید بود و خونه عمه ریحانه که گوشی عمو مهدی را از طبقه سوم پرت کردی پایین و گوشی را نیست و نابودش کردی.
ولی به هر حال با همه خوبیها و بدیهاش عید خوبی داشتیم و با امید به اینکه حال باباعلی هرچه زودتر مساعد بشه، آرزوی سالی خوب و خوش را برای هممون داریم.
خیلی دوستت داریم و از بودن تو کنار خودمون خیلی خوشحالیم