کوروش جانکوروش جان، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه سن داره

دفتر ثبت خاطرات کودک ما

دلنوشته های مادرانه

1396/10/24 23:48
نویسنده : مامان کوروش
175 بازدید
اشتراک گذاری

مگه داریم کسی بهتر از تو
تویی که همه وجود من شدی
با تمام سختیا.
البته لذتاش اینقدر زیاده که سختیاش به چشم نمیاد.
هر روز بزرگ شدنت را نظاره میکنم و با هر کار جدید اینو بهم گوشزد میکنی.
الان که ۲ سال و ۷ ماه و چند روزته، میتونی کفشاتو خودت در بیاری، کاپشنتو خودت بپوشی و در بعضی مواقع که شلوارت راحت باشه میتونی اونو در بیاری و بپوشی. البته کفشاتم اگه راحت باشه میتونی خودت بپوشی.
بهتره راجع به اینکه نسبت به انتخاب لباستم خیلی اصرار داری صحبت کنیم. اینو دوست ندارم. اونو میخوام. حالا هرچی من بگم پسر قشنگم اون بیشتر بهت میاد، حرف حرف خودته.
الهی که من قربونت برم که همش دوست داری به من کمک کنی.
میخوام میوه بشورم.
میخوام ظرف بشورم.
سفره پهن کنم
سفره جمع کنم
یه دستمال بده میزا را پاک کنم
جارو را بیار من جارو کنم
میخوام من برنج خیس کنم
امروز وقتی داشتی شیشه پاک کن روی میزها میزدی دستمال رو گذاشتم که برم بخار شور را بیارم. با اون دستای خوشگلت اومدی گفتی بیا دستمالو بگیر و میزا را خودت پاک کن. بدون توجه به حرفت اومدم میزا را پاک کنم. یهو با خنده معصومانت بهم گفتی "ناراحت شدی"؟ تازه فهمیدم میخواستی از دل من در بیاری که از کاری که دوست داشتی گذشتی. گفتم نه قربونت برم . من هیچوقت از دست تو ناراحت نمیشم
تو همه وجود منی.
عاشقانه دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)