کوروش جانکوروش جان، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

دفتر ثبت خاطرات کودک ما

رسیده، روز تولد تو....

پسر قشنگم این روز زیبا را بهت تبریک میگم. و از خدا برات سلامتی و موفقیت را آرزومندم. به همین مناسبت ما جشن تولدی برات ترتیب دادیم. البته نه امروز!  چون الان ماه رمضونه. روز 21 اردیبهشت. شب نیمه شعبان. که مصادف بود با تاریخ قمری تولدت. میهمانامونم مامانجان، عمو جواد، بابا علی، مامان ایران، عمه ریحانه و عمو حسینی، نگین و علیرضا، عمو مهدی و خاله منصوره بودن. شب خیلی خوبی بود و به ما خیلی خوش گذشت. یادت نره که همه ما شما را خیلی دوست داریم. ...
14 خرداد 1396

فرهنگ لغت جدید

تقریبا شما تمام کلمات را تکرار میکنی. البته نیاز به مترجم داری و مترجمتم فقط مامان نازیه - کورش نهار چی خوردی؟ - مُ (مرغ)، اِمه (قیمه) ، نُنود(نخود)، عَدَ(عدس) و امروز هم میگفتی تباب(کباب) - کورش سلام -للام -خوبی؟ -ممون(ممنون) بالی(باباعلی)، نِ(نگین)، رنانه(ریحانه)، مِنی(مهدی)، ممونه(منصوره)، اِنا(الناز)، دا(دایی) نهنا(شهناز)، عزِزا(علیرضا)، اَم عَ (امیرعلی)، عَم اوم(عمو امید) دمامام (دمپاییام) اَبابا(اسباب بازی) لَلو (لواشک)، آنا (آدامس) اِبِرِی(اسپری)   ...
24 فروردين 1396

بهار 96 مبارک

خوب خوب خوب..... سال هم نو شد و همه چی به خوبی و خوشی به پایان رسید. امسال دومین نوروز و شاید بهتره بگم سومین نوروزی بود که ما 3 نفره جشن میگرفتیم. هر چند امسال شروع سال خوبی برات نبود و با تب سال جدید را آغاز کردی. اما دو سه روز بعد خوب خوب بودی و همکاری لازم را در دید و بازدید با ما داشتی. عید امسال ما میزبان باباجان و مامان شهناز و دایی ها و خاله شادی بودیم و تقریبا تمام عیدو کم و بیش با هم بودیمم. شما هم که حسابی با بچه ها بخصوص امیرعلی بازی کردی. از جمله اتفاقات و شاید بهتره بگم دسته گلهایی که تو عید توسط شما به آب داده شد، روزهای آخر عید بود و خونه عمه ریحانه که گوشی عمو مهدی را از طبقه سوم پرت کردی پایین و گوشی را نی...
24 فروردين 1396

فرهنگ لغت کورش

ما: ماست مو: موز بِ: بشین، بپوش(بسته به موقعیت) بی: بیا در: در بیار (لباس، دمپایی...) میرزَه حباد(یکی از جاهای اطراف اصفهان) عَ دَ: عدس یه دو: یک، دو ددا: رضا بِه: بهروز  
30 بهمن 1395

بزرگ مرد کوچک

کورش عزیزم روزها از پی هم میگذرند و تو بزرگ و بزرگ تر میشی و شیرین و شیرین تر. خوشحالیم از اینکه میتونی از پس مشکلاتت بر بیایی و روز به روز مرد شدنت را به ما نوید بدی. الان امروز که دارم این مطلب را برات مینویسم 5 روزه که توی ترک شیر هستی و هر چند شاید سخت ترین کاری بود که تاحالا انجام دادی و بقول بزرگترا اولین غصه زندگیت بود ولی به یاری خدا تونستی از پسش بر بیای و اینو دیشب به ما ثابت کردی که تمام شبو بدون اینکه یک بار از خواب بیدار شی خوابیدی. از خداوند بزرگ به خاطر یاریمون برای پشت سر گذاشتن این مورد ممنونیم. همچنین از همه دوستانی که ما را در این کار یاری رساندند و با اوردن هدایا باعث خوشحالی تو شدن تشکر میکنیم. خیلی دوس...
30 بهمن 1395

ثبت خاطرات جدید

پسر قشنگم. از غیبت 3 ماهه ای که داشتم هم از تو، هم از دوستای وبلاگیمون عذر خواهی میکنم. 3ماهه گذشته غیر از مشکلات اینترنتی که داشتیم دچار گرفتاریهای زیادی از جمله اسباب کشی هم بودیم که همینها باعث شد که دیگه نتونم خاطرات قشنگتو توی وبلاگ ثبت کنم. اما همچنان تو به شیرین کاریهای خودت ادامه میدی و همچنان خودتو با کارهای قشنگت توی دل همه جا میکنی. خدا را شکر دیگه راه رفتنت کامل شده و کم کم شیطنتات زیاد شده و در عین حال خودتو داری برای حرف زدن با ادا کردن کلمه های زیبا آماده می کنی. ا زجمله کلماتت: کلمه ب ب: که هم برای بابا به کار میبری هم برای صدای ببعی و هم برای به به. و کلمه م م : که هم برای مامان ، هم وقتی شیر میخوای ...
7 دی 1395

کارهای قشنگ

کلاغ پر کار زشت؟  وای وای وای بشکن. یه دستی و دو دستی زبونت کو؟  اتل متل توتوله چشمک چشات کو ؟  لی لی لی لی حوضک من من کله گندلی چیکار کنم و چیکار کنم   اینا جزو کارهای جدیدیه که یاد گرفتی. خیلی خیلی با مزه این کارا رو میکنی. هر کی میبینتت عاشقت میشه. این حرفیه که همه همیشه بهم میگن منو بابا رضام که دیگه دوست داشتمون نسبت به تو اندازه نداره خیلی گلی عشقم. خیلیم شیرین ...
10 شهريور 1395

تاتی نباتی

و امروز را بعنوان اولین روز برای برداشتن اولین قدمهای قشنگت بدون دخالت دیگران ثبت میکنم.   بامید اینکه هر روز قدمهات رو به سوی موفقیت باشه
10 شهريور 1395